تولد رامبد عزیزه دله من
رامبد عزیزم خواهرزاده شیرینم -پنجم مهر ماه سال هزار و سیصدو هشتادو هفت قدمای نازنینشو گذاشت این دنیا و با اومدنش در کنار برادرش رامتین خونه مونو روشنی بخشید رامبد عزیزم چون فاصله خونه ما و شما زیاده بعد اینکه برای اولین بار اومدیم پیشت که بدنیا اومده بودی عزیزه دله من-.و بغلت کرده بودن همین عکسو میگم -با خودم گفتم اییییییییییییییی چه زشته واااااااااااای اما الان شکر خدا شدی یه دسته گل -بزنم به تخته و جونم به جونه تو و داداشت بنده ...